مرسانامرسانا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

دلنوشته هايي براي دخترم

در اغوشت خواهم گرفت ؟

دوستانم سلام از ديروز كلي ذهنم مشغول شده ،اززماني كه تو وبلاگ يكي از دوستان به نام شبنم رفتم  و مطالبش رو خوندم و مشكلاتشو ،  يه مشكلي داشت كه خيلي شبيه به من هست و اون اينه كه تخمكاش قدرت بارور شدن ندارن البته نميدونن خيلي شبيه من بود يا نه ،چون من نيمه دوره بخاطر مشكل شوشو ادامه ندم و قرار شد اونو درمان كنيم /اخه ما كه مشكلمون يكي نيست هم اون و هم من ،تازه من با اين همه قرص و آمپول تخمكمم كمتر از 6 ميليمتر بود و بعد هم خانم دكتر گفت كه وضعيتت بايد چك بشه و رفتم كلي آزمايش و عكس رنگي دادم . عكس رنگي هم خودش حكايتي داره واسه خودش ،وقتي دكتر گفت بايد عكس بگيري گفتم خوب عكسه و مشكلي نداره ولي بعد وقتي با آبجيم مشورت كردم گفت تازه ي...
23 دی 1392

تاخير در اومدن

امروز  14دي ماه است و پري خانم تاخير 4 روزه داره بعد از چهار ،پنج ماه كه مرتب 11 هر ماه ميومد. ولي دل دردهاي گاه و بيگاه تمامانرژيم رو ازم گرفته حتي اينقدر دردام زياده كه احتمال نميدم تو دختر نازم اومده باشي خيلي دوست دارم برم يه بي بي چك بگيرم و امتحان كنم ولي اخه من سابقه دارم و حتي يكسال پيش بعد از 15 روز پري لعنتي اومد .
14 دی 1392

درد ارم

درد دارم دردهاي پنهان دردهاي كه دوباره پتك ميزنند بر مغزم كه اميدوار نباش اين ماه هم پريود ميشوي . آرام و بيصدا خواهي شكست دوباره از اين دردها بيزارم از تير كشيدن هاي زير دل از تير كشيدن هاي تخمدان و دردهاي درون و روح كه نه ميتوانم بگويم و نه ميتوانم ببلعم ...
8 دی 1392

دختر نازم

دختر نازم اين ماه حتما بيا تو دل و قلب مامان . باشه . ديگه من  و بابايي خسته شدم از بس دوا و درمون شديم
26 آذر 1392

بدون عنوان

  نشد كه بشه با همه دلخوشيهاي خودم و شوهرم بازم پري شدم خيلي دارم خسته ميشم ديگه نميدونم چي كار كنم و چجوري شروع كنم
11 آذر 1392

بدون عنوان

مي نويسم .... مي نويسم ... مي نويسم از تو ،براي تو .....بدون هراس از خوانده شدن ....بگذار همه بدانند ....مي نويسم براي تو ...براي تويي كه بودنت را ... نه چشمانم ميبينند .....نه گوشهايم ميشنوند ....بنه دستانم لمس ميكند ... تنها با شفعي صادقانه .....با دلم احساس ميكنم ....!!!!! عزيزكم ،كودكم در انتظار شيرين آمدنت هستم
6 آذر 1392